loading...

نیما

”ری‌ رّا“ صدا می‌آید امشب از پشت ”کاچ‌ء“ که بنداب برق سیاه تابش تصویری از خراب در چشم می‌کشاند. گویا کسی ست که می‌خواند، اما صدای آدمی‌این نیست- با نظمِ هوش‌ربا...

بازدید : 2
چهارشنبه 19 فروردين 1404 زمان : 1:11
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نیما

”ری‌ رّا“ صدا می‌آید امشب

از پشت ”کاچ‌ء“ که بنداب

برق سیاه تابش تصویری از خراب

در چشم می‌کشاند.

گویا کسی ست که می‌خواند،

اما صدای آدمی‌این نیست-

با نظمِ هوش‌ربایی، من

آواز‌های آدمیان را شنیده ام،

در گردش شبانیِ سنگین ز اندوه‌های من،

سنگین تر

وُ آواز‌های آدمیان را یکسر

من، دارم از بر.

یک شب درون قایق دلتنگ

خواندند آنچنان که من

هنوز هیبت دریا را

در خواب می‌بینم.

ری رّا- ری رّا

دارد هوا که بخواند

در این شب سیاه،

او نیست با خودش او، رفته با صداش اما

خواندن نمی‌تواند.

”قطعهٔ کوچک جنگل در میان مزارع برنج“

۱۳۳۱

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : 5
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 12
  • بازدید کننده امروز : 13
  • باردید دیروز : 39
  • بازدید کننده دیروز : 40
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 134
  • بازدید ماه : 135
  • بازدید سال : 135
  • بازدید کلی : 135
  • کدهای اختصاصی